پارت صد و هفتم

زمان ارسال : ۷۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه

تازه به خانه برگشته و بی‌آنکه لباس‌هایش را عوض کرده باشد، روی تختش نشسته بود. خیره مانده بود به کاغذ سونوگرافی توی دستش و عکس سیاهی که ضمیمه‌اش بود! عکسی که هیچ چیز را به او نشان نمی‌داد؛ اما گفته بودند آن‌جا یک جنین زنده در حال رشد است که چهار هفته و احتمالا دو روز کم یا بیشتر سن دارد! یعنی آنقدر کوچک که هنوز قلبش هم تشکیل نشده بود...
فریال یک طوری توی ماشین گریه می‌کرد که انگار خبر

1243
157,830 تعداد بازدید
6,538 تعداد نظر
123 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۵ ماه پیش

❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارت‌های این رمان دوباره به حالت وی‌آی‌پی بر می‌گردن.
با احترام
نویسنده‌ی رمان

آزاده دریکوندی : ۴ ماه پیش

🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان

آزاده دریکوندی : ۲ ماه پیش

سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚

امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    انتظار همچنین رفتاری از معصومه میرفت ولی درکل خلاف شرع ک نکردن برعکس باید خوشحالم باشن

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    چون خیلی خیلی خیلی خیلی زود اتفاق افتاد نمی‌تونن خوشحال باشن🙈

    ۳ ماه پیش
  • ما

    00

    حالا از خجالتو اینا بگذریم بچه زود بود واسشون یه یکی دوسال باید دوتایی عشقو حال میکردن بعد😁

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    حادثه هیچ‌گاه خبر نمی‌کنه 😂

    ۳ ماه پیش
  • منیر

    00

    منم با نظر آمینا موافقم، معصومه باید خوشحال میشد. اومدم نظرش رو لایک کنم میگه فقط اعضای رمان میتونن رأی بدن مگه من از اعضای رمان نیستم. 😏🤨

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    فقط اعضای وی‌آی‌پی می‌تونن کامنت های پارت های قفل رو لایک کنن💔

    ۳ ماه پیش
  • سمیرا

    10

    (آریزوی) خانوم یعنی چی رضا گف

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ماشین فریال رو می‌گفت. منظور رضا این بود که خیالت راحته زنت ماشین داره بی ماشین نمی‌مونی😅

    ۳ ماه پیش
  • شاپرک

    10

    اصلا انتظار بارداری فریالو نداشتم. وقتی به واکنش بقیه و مخصوصا عطا فکرمیکنم میگم بدبختت معین😵 💫😄حرصم گرفت اونجور به ظاهر بیخیال با قضیه برخورد کرد😠حداقل یذره همدردی میکرد با فریال

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همدردی که فریال می‌خواست راهکار برای سقط بچه بود😅معین فقط می‌تونه پشتش باشه و از حریم زندگیش دفاع کنه💚

    ۳ ماه پیش
  • رویا (دلتنگ عطا)

    10

    این داستان : عطا سورن میشود 🗡

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آیا ممکنه عطا یه جوری عصبانی بشه که برگ‌های سورن بریزه؟🤔

    ۳ ماه پیش
  • آمینا

    23

    چه بزرگش میکنن.والا تو شهر ما عادیه اصلا انگار موقع جشن عروسی حامله نباشن گناهه😅😅😅واسه همین زیاد چیز غیرعادی نمیبینم.حالا خوبه چندسال ازدواج میکردن بچه دار نمیشدن.از معصومه بعید بود این واکنش 😊

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    این موضوع توی خیلی از خانواده ها باب نیست.از طرفی واقعا عروس باردار از مراسمش هم لذتی نمی بره چون خیلی محدود میشه🥲💔

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    درمورد معصومه هم نمی‌دونم ترجیح میدم نظر بقیه بچه‌ها رو هم بدونم🤔بچه‌ها اگه به نظر شما هم این رفتار از معصومه بعید بوده پیام آمینا رو لایک کنید اگه هم مخالف هستید دیس کنید آزاده ببینه😍

    ۳ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    منظورش نفهمیدم یعنی منتظر واکنش بیشتری بودی یا کمتر بگو تا نظرتو لایک یا دیس لایک کنم😁🙈

    ۳ ماه پیش
  • آمینا

    10

    من انتظار داشتم خوشحال بشه پیرپسرش بابا شده 😅نه اینکه کلی سرزنشش کنه چرا کردی مگه هول بودین.خوب حلالش بوده شده حالا عروسی نگیرن چی میشه معین هنوز از زیر بار خرج عقد درنیومده🥲

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    پیرپسر😂😂😂 از دست تو!😂 خب معین هم بهش گفت دیگه... گفت تو که همیشه اینو می‌گفتی! معصومه توی چنین موقعیتی منظورش نبود.

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آها الان یادم افتاد ذهنت رو چی درگیر کرده😅اون عجله‌ای که معصومه گفت منظورش یه چیز دیگه‌ای بود که معین خجالت کشید🙈

    ۳ ماه پیش
  • ستاره

    10

    آقامعین گوگولی دیدی فقط ما نگفتیم شماعجولی اینم ازمامانت ولی خب حق باشماست طوری نیست یه کم خجالت میکشم یه کمم حرف میشنوی بعداوکیه خخ،تصورمعین وقتی اون حرفارامیگفت خیلی قشنگ بود،تصورش وقتی عطابفهمه هم

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    تصورش وقتی عطا بفهمه هم «قشنگه»😂 من تکمیلش کردم برات😅

    ۳ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 20

    ایشالله مشکل خونه اشو حل بشه برن سر خونه زندگی بایه میلیون پسر😁البته اگه عطا اجازه بده🤣به قطع ها مساوی هر دو رو قطع قطع میکنه و به عنوان نذری پخش میکنه🤣(البتهکاروبهسورنمیسپاره تا بدون رنگدربیاره🤣)

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    توی پرانتز قیمه‌ها رو ریختی تو ماست ها😂

    ۳ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    ماهم تو خانواده رسم نداریم که حامله باشن برن سر خونه و زندگی ولی وقتی شده دیگه گناه داره من خودم به شخصه عاشق بچه هام اگه همچین اتفاقی برای خودم بی افته هیچ کاری نمیکنم که بی افته 😍تازه عاشقشممیشم🙈

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ما هم همینطوری هستیم. ولی خب آره دیگه... وقتی همچین اتفاقی بیفته آدم مجبوره باهاش کنار بیاد😁خیییییلی آدم تو چشم می‌شه متاسفانه 💔

    ۳ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 10

    عالی بود بود مرسی آزاده جونم ❤️❤️چقدر افتخار میکنه معین جون به کاری که کرده 🤣😍تازه با حرف های مامانش یکم خجالت کشید🤣وای فقط تیکه رهن کردن خونه بهش گفت رضا از زندون امدی🤣

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    رضا از وقتی با ستاره‌اس خنگول شده😂

    ۳ ماه پیش
  • نیلوفرسامانی

    20

    واقعا گل کاشتن🤣 به فریال حق میدم نگران و شوکه باشه اما یکم آروم باش دختر...حالا یه نگاه به سونوگرافی می انداختی🥲💔

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    فعلا احساس مادرانه‌ی معین قوی تره😅

    ۳ ماه پیش
  • نیلوفرسامانی

    20

    متاسفانه💔🥺 ولی معین به معنای واقعی آقاست....😎👌🏻

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    فرهاد فن ها ناراحت نشن دیس کنن؟😂

    ۳ ماه پیش
  • مرجان

    ۱۸ ساله 10

    برگاااام معصومه خشمگین میشود🤬🤣🤣🤣🤣🤣🤣وای البته حق داره وای وای من فقط دارم سکته میکنم برای عطااامن نگران عطا هستم چرامتوجه نیستید وقتی عطامیرزا بفهمه این موضوعو جون این مرد بزرگ در خطرههههه😭😭🔪

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    عطا توی این قضیه غول مرحله آخره...🥲

    ۳ ماه پیش
  • Zahra

    ۲۵ ساله 01

    واقعا ذله کردی مارو با این زن گرفتنت معین 🤨

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    😂😂😂

    ۳ ماه پیش
  • مریم گلی

    10

    آزاده جان از خاموش بودن مخاطبین گفتید ولی باور کنید من هر پارتی رو که اشتراکشو دارم رو میخوام بخونم ده بار باید بزنم تا پارت باز بشه به خدا این سایت رمان جون به سر کرده مارو ،همش تبلیغ ،

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نه عشقی منظورم شما نبودی که😘شما بارها حضورتون رو با کامنت هاتون اعلام کردید. مونالیزا تا دلتون بخواد مخاطب هایی داره که هنوز یه دونه کامنت هم نذاشتن یا کل سابقه‌شون همون یه دونه کامنته😅

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.